کبوتر

بزرگترین عیب این است که دیگری را به چیزی که در خودت هست سرزنش کنی! - حضرت علی(ع)

کبوتر

بزرگترین عیب این است که دیگری را به چیزی که در خودت هست سرزنش کنی! - حضرت علی(ع)

آخه چجوری بپرم؟...

آخه چه جوری بپرم؟...
چجوری بپرم در حالی که پاهام به این زمین بسته شده؟
چجوری بپرم وقتی که توی قفسم ...
چجوری بپرم وقتی که از ارتفاع می ترسم؟...
می ترسم اون بالا بالاها مسابقه پریدن بزارن و من آبروم بره...
اصلا می خوای نپرم؟
ولش کن بابا قفس به این خوبی داریم ... هرروز بهمون غذا می دن ... راحتِ راحتیم ...
...
...
ای بابا ...
چقد مسخره ...
مگه میشه کبوتر نپره ؟... مگه اصلا کاری بجز پریدن داره؟
؟؟؟....روزگار ما آدمای آخر الزمون شده عین همین داستان کبوتره ...
اصلا یادمون رفته که بابا اصلا وظیفمون پریدنه ...
ما اصلا کاری به جز این نداریم به جون بابام ...
واقعا تا حالا اینجوری به دنیا نگاه کردین ؟...

الهی سوز عشقت بیشتر کن    دل ریشم زدردت ریشتر کن

ازین غم گر دمی فارغ نشینم    بجانم صد هزاران نیشترکن

«بابا طاهر»         

با اسم خودش شروع می کنم ...

سلام
نمی دونم به عنوان وبلاگ توجه کردین یا نه ...
یعنی چی پریدن ؟...
خوب برو سوار هواپیما شو بپر دیگه  ...
نه بابا ! این پریدن با بقیه پریدنا فرق می کنه ... این پریدن یعنی جدا شدن ...
یعنی گذاشتن و رفتن ... رفتن به کجا ؟...
به اون بالا بالاها ...
هیچوقت توجه کردین که این همه هواپیما و موشک و سفینه و اینا ساختن ولی بجای اینکه آدم رو از اینجا بکنه بدتر هرکی باهاش میره آرزو میکنه که هرچی زودتر برگرده پیش خونوادش و بره تو خونش و به قول یارو گفتنی پاش به زمین سفت برسه ...
من اینجا نمی خوام در مورد روش های ساخت سفینه برای سفر به ماه حرف بزنم (!) من می خوام راه ساختن سفینه برای رفتن به آسمونا رو یاد بگیرم ...
اون آسمونی که همه توش آسمونین ؛ از این زمینیا توش خبری نیست ...
من از این آسمونا دوست دارم ...
... به خاطر اینکه خودمو یجوری جلوی شما خوب نشون بدم این حرفا رو نمی زنما ...
آخه اصلا چه فایده ای داره ؟...
ولی خودمونیما از این جا ها توی اینترنت کم پیدا میشه که یکم حرف دل توش بزنن
راستی شما از کدوم آسمونا دوست دارین؟ ...